نظریه کورت لوین : تغییر گرایش از طریق مشارکت در کنش​

نظریه کورت لوین

در اوایل دهه ۱۹۴۰ ، دولت ایالات متحده جهت پشتیبانی نیروهای در حال نبرد در جنگ جهانی دوم شروع به حمل بیشتر ذخیره گوشت داخلی کشور به اروپا و اقیانوس آرام کرد.
همین امر سبب شد تا دسترسی مردم به استیک و گوشت کاهش پیدا کند. هنگامیکه ایالات متحده در اواخر سال ۱۹۴۱ وارد جنگ شد ، رستوران‌های نیویورک از گوشت اسب برای همبرگر استفاده می‌کردند و برای مرغ ، بازار سیاه بوجود‌ آمده‌ بود.

این موضوع سبب نگرانی مقامات فدرال شد که احساس کردند که تحرکات جنگی طولانی ممکن است سبب فقر پروتئینی مردم شود. (هربرت هوور رئیس‌جمهور سابق ، در یک رساله دولتی خطاب به آمریکایی‌ها نوشت : مشکل در آمریکا با ادامه جنگ بیشتر و بیشتر نمایان خواهد شد. مزارع ما با کمبود کارگر دام‌پروری روبرو هستند و بالاتر از همه ، ما باید آذوقه‌ی بریتانیایی‌ها و روس‌ها را تامین کنیم. در این جنگ ، گوشت و چربی درست به اندازه تانک و هواپیما مهمات جنگی محسوب می‌شوند.)

نظریه کورت لوین

وزارت دفاع ، به چندین روان‌شناس ، جامعه شناس و انسان‌شناس برجسته کشور ( از جمله «ماگارات مید» و «کورت لوین» ) مراجعه نمود و ماموریتی را به آن‌ها محول کرد.

شرح ماموریت

راهی پیدا کنید که آمریکایی‌ها را متقاعد سازیم گوشت احشاء مصرف کنند. زنان خانه‌دار را وادارید که به شوهر و بچه‌هایشان جگر ، دل ، قلوه ، سیرابی و روده حیواناتی را بدهند. زیرا گوشت دنده و رست بیف آن‌ها را به خارج فرستاده‌ایم.

در آن زمان گوشت احشاء در آمریکا از محبوبیتی برخوردار نبود. این عدم محبوبیت به گونه‌ای بود که یک زن از طبقه متوسط جامعه ، ترجیح میداد گرسنگی را تحمل کند ولی زبان یا سیرابی نخورد.

عده‌ای از دانشمندان که عضو کمیته عادات غذایی بودند ، هدف خود را شناسایی نظام‌مند عادات فرهنگی که آمریکاییان را از خوردن گوشت احشا منع می‌کرد ، قرار دادند. نتایج تحقیقات حاوی یافته مشترکی بودند : برای تغییر رژیم غذایی مردم ، باید چیزهایی که در نظرشان عجیب و غریب است را برایشان آشنا کنیم و برای این کار ، باید آنها را در پوشش‌های روزمره استتار کنیم.

نظریه کورت لوین

روش تغییر گرایش بر اثر نظریه کورت لوین

طبق نظر کورت لوین برای متقاعدسازی آمریکاییان به خوردن جگر و قلوه ، به زنان خانه‌دار آموزش دادند که آن‌ها شکل ، مزه و بوی غذا را تا حد امکان به ذائقه خانواده‌هایشان نزدیک کنند. به عنوان مثال در سال ۱۹۴۳ بخش معیشتی ارتش که مسئولیت تغذیه سربازان را به عهده داشت ، کلم تازه را به لیست سبزیجات افزود ؛ ولی سربازان هنگام مواجه با کلم تازه آن را پس زدند.
بنابراین ، تصمیم گرفتند کلم را آبپز کنند تا شبیه دیگر سبزیجاتی که در سینی غذای ارتش سرو می‌شد ، شود . سربازان بدون شکایت آن را می‌خوردند. یک دانشمند امروزی که تحقیقات آن زمان را بررسی می‌کرد نوشت : « اگر غذا جوری آماده می‌شد که شبیه تجربه‌های قبلی سربازان بود و به شیوه آشنایی برایشان سرو می‌شد ، به احتمال زیاد آن را می‌خوردند ؛ چه خود غذا برایشان آشنا بود چه نبود. » 
نتیجه بررسی‌های کمیته عادات غذایی بدین گونه بود که راز تغییر رژیم غذایی آمریکا ، آشنایی است. به همین سبب زنان خانه‌دار نامه‌هایی از طرف دولت دریافت کردند که در آن نوشته شده بود : «هر شوهری از پای استیک و قلوه خوشش خواهد آمد.» بنابراین قصابی‌ها شروع به پخش دستورالعمل‌هایی کردند که نحوه چرخ کردن جگر و تهیه کوفته با آن را توضیح می‌داد.
نظریه کورت لوین

تغییر فرهنگ غذایی بر اثر نظریه کورت لوین

بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، گوشت احشاء در رژیم غذایی آمریکایی‌ها ادغام شده بود. براساس یکی از تحقیقات ، مصرف سیرابی در طول جنگ بیش از ۳۳ درصد افزایش و در سال‌های بعد این رقم به ۵۰ درصد رسید. بر اساس نظریه کورت لوین الگوهای غذایی آمریکاییان به گونه‌ای تغییر کرد که مصرف گوشت احشاء ، مبدل به یکی از نشانه‌های رفاه بود.

از آن زمان به بعد ، دولت ایالات متحده تلاش‌های بسیار دیگری برای بهبود رژیم غذایی مردم صورت داد. برای مثال کمپین « روزی پنج تا » وجود داشت که قصد داشت مردم را تشویق به مصرف روزی پنج عدد میوه یا سبزی کند. همینطور « هرم غذایی USDE » و برنامه‌ای برای مصرف پنیرها و شیرهای کم‌چرب ، هیچ‌یک از آن‌ها به یافته‌های کمیته وفادار نبودند.

هیچ کدام سعی نکردند توصیه‌های خود را با عادت‌های موجود استتار کنند و در نتیجه ، همه این کمپین‌ها شکست خوردند. تا این تاریخ ، تنها برنامه دولت که تغییری دائمی در رژیم غذایی آمریکایی‌ها ایجاد کرد ، همان برنامه ترویج مصرف گوشت احشاء در دهه ۱۹۴۰ است.

نتیجه‌گیری

طراحی و ایده کمپین ترویج مصرف گوشت احشاء نقشه‌ای بود که با سفارش دولت آمریکا توسط جامعه‌شناسی به نام کورت لوین برنامه‌ریزی شد.
هدف کورت لوین و دیگر همکارانش از جمله مارگارت مید این بود که نشان دهند یکی از موثرترین راه‌ها برای تغییر دادن گرایش انسان‌ها و یا به بیان بهتر هدایت و جهت‌دهی به گرایش افراد این است که اولاً مشارکت آن‌ها را در یک کنش مرتبط با گرایش جدید و مطلوب نظر ما جلب کنیم.


ثانیا سعی کنیم به هر طریقی گرایش جدید را به شکل گرایش قدیمی و عادت‌های روزمره افراد درآوریم. زیرا که ترجیح همیشگی مغز ما چیزهایی است که آشنا به نظر برسند و ما برای انتخاب آن‌ها مجبور به تصمیم گیری‌های سخت نباشیم.


و به این ترتیب « نظریه تغییر گرایش انسان‌ها از طریق مشارکت در کنش » توسط کورت لوین به دانش بشری در مورد جامعه‌شناسی افزوده شد.

مقالات دیگر