متون و مقالات   /

سناریوی فراگیری اجتماعی

Social inclusion

تمایز به شرط تماشای تئاتر

شخصیت ها :
1 – مصطفی جوان ۲۵ ساله که تازه از کمپ برگشته است. شش ماهی است که پاک است .دیپلم دارد و در حال حاضر بیکار است. همراه مادرش در منطقه پنجتن زندگی می‌کند.
2 – آقا محمد یک کارگر روزمزد مهاجر افغانی است. پنجاه سال دارد. بی سواد است و ساکن منطقه پنجتن است.
3 – طاهره خانم یک خدمتکار روزمزد منازل است. ۳۵ سال دارد مطلقه است. سواد در حد سیکل دارد و با پسرش در منطقه پنجتن زندگی می‌کند.

( از این سه شخصیت ، شخصیت محمد و طاهره اشخاصی حقیقی هستند که برای تک تک مراحل طرح از لحاظ بررسی میزان اثر بخشی پاداش ها و رغبت و انگیزه افراد برای ادامه دادن طرح مورد پرسش قرار گرفته اند. )

فاز اول سناریو :

زنگ در خانه این سه نفر در یک روز به صدا در می آید .گروهی دو یا سه نفره از طرف فرمانداری یا بهزیستی یا هر ارگان دیگری در مشهد آمده اند و به آقا محمد ، طاهره خانم و مصطفی تبریک می گویند و اعلام می کنند شما پس از بررسی های به عمل آمده به عنوان یکی از ۲۰۰ شهروند نمونه منطقه پنجتن انتخاب شده اید . ملاک های انتخاب شما تلاش هرچه بیشتر شما در عین مضیقه هایی که داشتید برای کسب یک زندگی پاک و دور از انحرافات و بی اخلاقی ها بوده است.


بعد به هر یک از این سه نفر مثل ۱۹۷ نفر دیگر که ما نمی شناسیم یک کارت شناسایی شهروند نمونه تقدیم می کنند و می گویند این کارت یکسری مزیت دارد که همین الان می توانید از آنها بهره مند شوید و یک سری مزیت که بعدا با افزایش اعتبار و امتیازتان به شما تعلق خواهد گرفت . مزیتی که الان دارد این است که از امروز هر وقت به نانوایی ، بانک ها یا اداره کار و بیمه مراجعه بکنید دیگر لازم نیست در صف بایستید . با هماهنگی‌های انجام شده قبلی به تمام نانوایی ها ابلاغ شده که هر کس کارت شهروند نمونه را به آنها نشان داد می تواند خارج از صف نان بخرد .همچنین به نانوایی ها دستور داده شده که اعلامیه ای در معرض دید مشتریان قرار دهند که در آن نوشته در این واحد صنفی به شهروندان نمونه تایید شده ، نان خارج از صف داده میشود … به بانکها و ادارات کار و تامین اجتماعی هم ابلاغ شده که روی دستگاه های شماره دهی ، یک دکمه جدید برای اخذ نوبت تعریف کنند که مخصوص شهروندان نمونه پنجتن باشد ( این طرح در مرحله اول فقط در یک منطقه محروم به اجرا گذاشته می شود ) مزیت هایی که در آینده با افزایش امتیاز شما نصیبتان می شود یکی این خواهد بود که می توانید نان را ، هم بی نوبت بگیرید و هم نیمه بها، به علاوه یک سری چیزهای دیگر که در آینده به شما خواهیم گفت.


سپس به آنها می‌گویند که گوشه کارت شهروندی آنها یک بارکد دارد که هر ماه به روز رسانی می شود و اگر شما شرایط حفظ این کارت را رعایت نکرده باشید ماه بعد، بارکد به روز رسانی نمی شود و در نتیجه دستگاه شماره دهی بانکها و ادارات یا بارکد خوانِ موبایلِ آقای نانوا دیگر کارت شما را معتبر نمی دانند. ( بر اساس نظریه تروسکی و کانمن )

وقتی این سه نفر می پرسند که حالا شرایط حفظ این کارت چیه؟ مأموران جواب می دهند: هیچی!! فقط هر ماه دو روز مشخص، مثلاً پنجم و پانزدهم هر ماه باید بروید تالار فرهنگسرای پنجتن و تئاتر تماشا کنید. ولی باید حتماً در تاریخ‌های مقرر برای تماشای تئاتر به فرهنگسرای پنجتن بروید تا بتوانیم موقع خروج کارت‌های شما را دم در به روز رسانی کنیم. خانواده را هم می توانید با خود ببرید. همین والسلام.
از فردا مصطفی محمد و طاهره سعی می کنند همیشه در شلوغ ترین ساعت نانوایی ،کفش و کلاه کنند و بروند آنجا… بعد در جلوی چشم هم محله ای ها خارج از صف می روند جلو و به نانوا کارتشان را نشان می‌دهند. نانوا هم که قبلاً توجیه شده و آموزش دیده است احترام درست و حسابی می گذارد و نان را تقدیم آنها می کند. البته مصطفی که هنوز بیکار و پول لازم است، بعضی وقت ها برای جور کردن پول چند نخ سیگار ش ممکن است توی بانک های شلوغ برود و در قبال پول دو نخ سیگار ، یواشکی برای مشتریانی که عجله دارند با کارت خودش از دستگاه نوبت بگیرد که البته این موضوع برای مجریان طرح فعلاً اصلاً اهمیتی هم ندارد.

فاز دوم سناریو :


به هر تقدیر اولین جلسه رفتن به فرهنگسرای پنجتن برای دیدن تئاتر فرا می رسد و همه ۲۰۰ نفر که شاید نه ، ولی ۱۵۰ نفری برای دیدن تئاتر در سالن جمع می‌شوند. ماموران انتظامی هم برای برقراری نظم و امنیت در سالن حضور دارند. دو تا تئاتر خیلی خنده دار و شاید روحوضی با بازیگرانی حرفه‌ای و خوب برگزار می شود و ملت حسابی لذت می برند. بین دو نمایش در آنتراکت یک پذیرایی کوچک هم انجام میشود و مدعوین کمی بیشتر با هم آشنا می شوند و تمام.


در جلسات بعدیِ گردهمایی شهروندان نمونه نمایش ها کم کم از محتوای بیشتری برخوردار می‌شود و به سمت نمایش پرفورمنس یا همان هنر اجرایی کشیده میشود. یعنی در هر نمایش بازیگران تلاش می کنند ضمن روایت یک داستان چالش برانگیز در مورد موضوعاتی همچون: نابرابری جنسیتی، بی سوادی، اعتیاد و غیره ، شرکت کنندگان را نیز در روند اجرای نمایش دخیل کنند. 

یعنی در وسط نمایش بازیگران به سمت تماشاچیان می روند و از آنها نظر خواهی کنند مثلاً اگر شما در این صحنه به جای قهرمان این داستان بودید چه میکردید؟ و یا از آنها می خواهد خودشان را به دیگران معرفی کنند بگویند از کدام شخصیت نمایش لذت می‌برند یا بدشان می آید و چرا؟…یا حتی می توانند به آنها بگویند که برای نوشتن سناریوی یک فیلم نامه متعلق به یک کارگردان معروف با موضوع فقر و اعتیاد به مشاوره آنها نیازمند هستند و به آنها در ازای در اختیار گذاشتن تجربیاتشان ، حق المشاوره نیز پرداخت خواهد شد. (بر اساس نظریه کورت لوین در پایان متن)


اگر نمایش ها استقبال مطلوب خود را حفظ کند، مدیران برگزار کننده تلاش می کنند در ۶ ماه اول صرفاً روی مضامین رشد فردی تمرکز کنند و در بحث های مشارکتی با بینندگانِ نمایش بیشتر بر لزوم پیشرفت های شخصی همچون ارتقاء سطح آموزش و سواد، دوری از آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد و نزاع و امثالهم تکیه کنند. سپس بعد از گذشت چندین ماه، به تدریج بحث‌های جلسات و موضوع نمایش ها را به سمت مضامین رشد جمعی و احیای مشارکتِ از دست رفته متمابل خواهند کرد. تا آنجا که مثلاً در یکی از این جلسات نمایش پرفورمنس بحثی را پیش می کشند که اگر قرار باشد برای زیبا سازی محله خود و آزاد سازی معابر و فضاهای عمومی محله خود چند خانه کوچک و فرسودۀ کنار هم را در هم ادغام کنیم و به جایش یک آپارتمان نوساز چند طبقه برای ساکنین خانه ها بسازیم شما چه نظری در موردش دارید؟ یا مثلاً در جلسه دیگر و از طریق همان نمایش ها بحثی به میان می‌آید که اگر بانکی به شما بگوید تنها در صورتی به مصطفی – همان جوان بیکار و از کمپ برگشته- وام‌میدهد که یکی از شما ضامن او شوید شما چه واکنشی خواهید داشت و چه شرایطی میگذارید؟


از طرف دیگر در همین اثنا که جلسات به مرور زمان پیش میرود شاید به تدریج توجه سایر اهالی منطقه پنجتن به این ۲۰۰ شهروند نمونه و جلسات هفتگی آن ها و خانواده هایشان جلب شود. شاید حتی برخی اهالیِ برخوردارترِ محله ، شروع به شکایت به مراجع ذیربط کنند که: این چه تبعیض معکوسی است که منِ کاسب قدیمی و اسم و رسم دار این محله باید نیم ساعت در صف نانوایی بایستم بعد یک جوان جُعلق و از کمپ برگشته با کارت شهروند نمونه بیاید جلوی من ، نان بگیرد و برود؟! همین جلب توجه ها چه از نوع منفی و چه مثبت، در هر دو حال نقطه گسترش دایره شهروندان نمونه می شود و در حقیقت همان زمانی است که تله ای که چندین ماه بود مجریان طرح کار گذاشته بودند بالاخره طعمه های خود را به دام می اندازد.


به تمامی کسانی که خواهان برخورداری از کارت شهروند نمونه و امتیازات آن هستند گفته می شود همانگونه که دارندگان اولیه این لقب به خاطر تلاش هایشان علی رغم تمامی موانعِ قومی، جنسیتی، یا بزه دیدگی مفتخر به دریافت این کارت شده اند شما هم می‌توانید لیاقت خود را به اثبات برسانید و کارت را دریافت کنید اما برای شما که از سطح تمکن و رفاه بیشتری برخوردارید ، احراز شرایط ، منوط به انجام صحیح وظایف شهروندی در طول یک ماه و کسب حداقل امتیاز می باشد. 

وظایفی همچون: پرهیز از هرگونه تخلف یا جریمه رانندگی، مشارکت با کارمندان شهرداری در بازیافت زباله های خانگی، مراجعه به شبکه بهداشت محله و پایش دوره ای سلامت، میزان صرفه جویی در مصرف آب و برق و گاز در مقایسه با ماه های قبل، اهدای خون و غیره…. که تمامی این موارد از مراجع ذیربط قابل استعلام می باشد.


بدین ترتیب در صورت پیشرفت طرح طبق مراحل پیش بینی شده می توان ادعا نمود که فراگیری اجتماعی یعنی تحقق یافتن فرصتهای برابر برای بهره مندی همگی اقشار ، حتی آسیب دیده ترین اقشار اجتماع از خدمات اجتماعی به وقوع پیوسته است. ضمن آنکه معیارهای تعیین میزان فراگیری اجتماعی یعنی همان معیارهای: کنشگری مدنی، همبستگی بین گروهی و اعتماد در کنار سایر معیارها یعنی خدمات آب و برق و بهداشت و غیره به طور محسوسی ارتقا می یابد.

فراموش نکنیم فراگیری اجتماعی تاکید می کند : رشد فردی شرط لازم برای داشتن یک زندگی متوسط استاندارد هست اما شرط کافی نیست به همین خاطر در این طرح تلاش شده است پس از حاصل شدن نسبیِ رشد فردی شرایط برای رشد جمعی نیز فراهم شود.

در اجرا و چیدمان این طرح از از چهار تئوری روانشناسی اجتماعی و اصول جامعه شناسی بهره گرفته ایم :


۱- اصل (میل به تمایز اجتماعی) بوردیو به عنوان یکی از خاستگاههای رشد و پیشرفت بشری


۲- نظریه دورنما یا (مهم تر بودن زیان ندیدن در مقایسه با سود کردن برای انسان ها) از تروسکی و کانمان (این نظریه عنوان می کند که در ذهن شما از دست دادن 1000 تومان ، بار معنایی به مراتب بیشتر از به دست آوردن یک پاداش 1000تومانی دارد.)


۳- نظریه (تغییر دادن گرایش انسان ها از طریق مشارکت در کنش) از کورت لوین


۴- نظریه (یادگیری اجتماعی) از آلبرت بندورا

مقالات دیگر