کتاب لالی
واقعا برایم عجیب بود … وقتى این آدمها و خودم را میدیدم که با آن گذشتههاى تراژدیک ومنحصر به فرد از اقصى نقاط سرزمین هایمان حرکت کرده بودیم ودر آن سالن در کنار خیلى هاى دیگر که اصلا چنین کذشتههایى نداشتند، جمع شده بودیم؛ به طور عمیقى بهت زده مى شدم. چون همگى ما با انکیزههایى مختلف به یک نتیجه ویک هدف رسیده بودیم … همه مى خواستیم برویم آن طرف دیوار. مى خواستیم برویم به سرزمینى که مى گفتند مردمانش لال نیستند …